دعوای بور-اینشتاین
فر زاد | دوشنبه، ۱۵ تیر ۱۳۹۴ |
۰ نظر
بور تفکری پوزیتیویستی داشت و قائل بود که تمام توصیفات معنادار ما در نهایت باید به زبان ادراکات کلاسیک – شبیه جملات پروتکل – درآید، وگرنه بیمعنا خواهد بود. اما اینشتاین افلاطونی بود و از تقدم و استقلال مفاهیم نسبت به جهان تجربه دفاع میکرد. به نظر او ما جهان تجربه را از طریق مفاهیم فیزیکی قابل فهم میسازیم – اصالتِ ریاضیاتِ افلاطونی. یعنی هر جا لازم دیدیم باید مفاهیم سنتی را کنار بگذاریم و مفاهیم جدیدی بیافرینیم که به ما امکان فهم جهان را میدهند.
نتیجه این شد که بور «اصل مکملیت» را مطرح کرد، که بنا بر آن چون مفاهیم کلاسیک برای فهم جهان کوانتومی ناقص اند، مجبور ایم هر بار یک دسته از آنها را انتخاب کنیم و به بخشی از حقیقت دست یابیم. هیچ فهم واحدی از جهان وجود ندارد. فهم ذرهای و موجی از موجودات فیزیکی غیر قابل جمع اند و در کنار هم تصویر ما را از جهان تکمیل میکنند. اما اینشتاین میگفت باید تصویر واحدی از جهان وجود داشته باشد، برای همین ناگزیر ایم مفهوم جدیدی بسازیم. مفاهیم کلاسیک کفایت نمیکنند و باید همان کاری را با مفاهیم نیوتنی بکنیم که نیوتن با مفاهیم عرفی – مثل موردِ «جرم» – کرد. از نظر او مفاهیم خودبسندگیِ ریاضیاتی دارند و فهم آنها مستلزم فروکاهیشان به مفاهیم عرفی نیست.
- ۹۴/۰۴/۱۵