تمام برگهای این دفتر
فر زاد | يكشنبه، ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ |
۰ نظر
هر کودکی را که میبینم
از این میل بیشتر میترسم
از این میلِ محکوم به شکست
ــ ندیدن و میلِ دیده شدن
گریز از پیرامون به مرکز ــ
از نوجوانیِ تا به انتها کشیده شده
هر کودکی را میبینم از تکرارِ تلخِ خویش میترسم
از آن همه تنهایی که حق من نبود
نوجوانی در گوشهی کمدِ اتاقی رها شد
و گریست
تا چشمهی اشکهایش خشکید
همیشه میدانستم
نه پیرامونی هست نه مرکزی
تنهایی مجازات فراموشی است
- ۹۵/۰۵/۱۷