جنبش واسازی
فر زاد | سه شنبه، ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ |
۰ نظر
از چشمانش رعد میچکید
بر لبش صد مگا ولت برق موج میزد
شانهاش فوارهای رو به خدا بود
سینهاش چالوس بود ــ نیمهی خرداد
پلِ چینود، سر به زیر، رو به آتش
مرا در خواب میخواند
آن ناف کز او گشت سر دار بلند
محشری بود و مرا میبردند
فلمّا تجلّیٰ ربّی
این است آنچه خوانندش واسازی
قلبِ خورشید بود و از دور پیدا
مردِ دیوانهی نیچه، فانوس در پا
- ۹۵/۰۵/۱۹