۱۹۴۱ ــ حفرهای در تاریخ ــ سالی که در آن همهی خدایانِ مشهود ما را وانهادند، سالی که در آن خدا به راستی مرده بود یا به کنج اختفای خویش بازگشته بود. مردی در محبس همچنان به آیندهای مستور ایمان دارد و آدمیان را دعوت میکند به این که در زمان حال برای دورترین چیزها، برای آنچه زمان حال نفی مسلم آن است، کار کنند. قسمی ابتذال و پستی هست در عملی که طرح آن تنها برای آنچه عاجل و اکنونی است، یعنی در تحلیل نهایی برای زندگی خودمان، ریخته میشود. و در نیرویی که از قبضهی زمان حال رها شده است شرافتی هست بسیار عظیم. عمل کردن به خاطر چیزهای دوردست به هنگامی که هیتلریسم فاتح میشد، در ساعات ناشنوای این شب بیساعات ــ مستقل از هرگونه ارزیابی «نیروهای حاضر» ــ بیتردید اوج شرافت است.
- ۹۶/۰۱/۰۶