دولتِ فربه و افقِ کوتاه
هر چه دخالت دولت فراگیرتر باشد و تعیینکنندهتر، رأی مردم کاسبکارانهتر و فرصتطلبانهتر خواهد بود. وقتی مناسبات اقتصادی-اجتماعی را تا حد زیادی دولت شکل میدهد، وقتی سرنوشت اقتصادی افراد در کوتاهمدت نیز از دخالتهای دولت تأثیر میپذیرد، وقتی دولت به جای سیاستگذاری و تسهیل قوانین کسب و کار متولیِ توزیعِ ثروت میشود، طبیعی است که در فرآیند انتخابات گروههای مختلف دچار تضاد منافع میشوند و هر کدام به دنبال آن است که از نمدِ انتخابات کلاهی نصیب خود کند. اینچنین است که سطح خواستهها و افق دیدها افول میکند، و طبقات بالا و پایین به بهانهی شعارهای «آزادی» و «عدالت» بیشتر سنگ خود را به سینه میزنند. و این محیط چقدر مناسب رشد قارچهای پوپولیسم است! نامزدها کارشان این است که منافع گروهها و طبقات اجتماعی مختلف را در مقابل هم قرار دهند و به این ترتیب سبد رأی خود را در طبقهی متوسط یا محروم قرار دهند. و ملت باز به تداوم وضعیتی رأی میدهند که آنها را به این روز انداخته؛ جامعهی کوتاهمدت. دولتِ فربه افقِ ما را کوتاه و دمدستی میکند. در این جامعهی کوتاهمدت «رأی»ها رأی نیستند، برگهایی اند که با آن بازی خودمان را پیش میبریم. در این جامعه رأی طبقات مختلف را اینگونه باید تفسیر و ارزیابی کرد، نه با برچسبهای آنچنانی؛ چنان که افتد و دانیم.
سخن کوتاه کنم... راه دموکراسی از کوچک شدن دولت میگذرد.
- ۹۶/۰۲/۱۱