فلسفه تا پیش از دریدا تمرینِ مردن بود، تمامیتی که بازی را میبست. این تمامیتِ متافیزیکی، این متافیزیکِ حضور، نام دیگر مرگ است. قهرمانانِ آن دوران، بر خلاف عوام، از مرگ نمیهراسیدند، چراکه زندگی هرگز ناتمام رها نمیشد.
قهرمانانِ عصرِ دریدایی نیز از مرگ نمیهراسند، چراکه تمامیتی را چشم ندارند، تمامیتی که در آینده انتظارمان را میکشد. برای قهرمانانِ عصرِ دریدایی مرگ بیمعنا شده است، چراکه پس و پیش آن تفاوتی ندارد. زندگی همواره ناتمام است، از آغاز تا انجام.
- ۹۶/۰۲/۲۱