معنای زندگی
زندگی مبارزه برای فرا رفتن است، نه به سوی چیزی یا جایی، تنها فرا رفتن از طبیعت، از مرزهای تاریخ؛ مبارزه برای شکستن قانون زمین.
زندگی مبارزه برای فرا رفتن است، نه به سوی چیزی یا جایی، تنها فرا رفتن از طبیعت، از مرزهای تاریخ؛ مبارزه برای شکستن قانون زمین.
گرفتار مردانی شدهایم که هوسهاشان آنها را وارد راههایی میکند که با اعتقادات و فرم زندگیشان جور در نمیآید. پس مدام همه چیز را برای خود توجیه میکنند. اما توجیه و خودفریبی تا انتها دوام نمیآورد و جایی در میانهی راه مرد کم میآورد. مرد نیز بزدلتر از آن است که به این همه دروغ اعتراف کند. پس به هزار دلیل و منطق متوسل میشود، عقلانیت را به سخره میگیرد، تا ضعف و حقارت خود را غسل تعمید دهد و از آن حتی ارزش بیافریند؛ مردانی که همیشهی تاریخ از آب کره گرفتهاند. غافل از این که آسمان این شهر در تف سربالا غوطهور است... گرفتار مردانی شدهایم بازیچهی هوسهایی برانگیخته و رامنشده، با جسارتهایی بیسابقه. نگذاریم زیاد شوند، سختگیری را از خودمان آغاز کنیم.
بی ذرهای تردید آغاز کن، سرشار از ایمان
مرا آنگونه که خود میپسندی نخواهی یافت
یکتاییِ فرصت را دریاب
مرا در آنجا که رها کردی باز نخواهی یافت
اقتدار طرحهای ساده و کنترلپذیر را دوست دارد، فلسفههایی یکدست که گفتمانها را پیشبینیپذیر میکند و سرکوب را موجه. و مردمی که در این طرحهای ساده نمیگنجند هر چه بیشتر فهمناپذیر میشوند، و ناگزیر پیچیدهتر.